کد مطلب:286632 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:292

شاهدی بر گفتار
چندی پیش در تهران، منزل یكی از دوستان - كه پزشكی محترم می باشد - مهمان بودم. اهل مجلس نوعاً پزشك و افراد تحصیل كرده بودند. یكی از حاضرین كه اهل فضل و دانش بود اظهار كرد كه فلان شخص -یكی از معروفین- در خواب خدمت امام زمان علیه السلام رسیده و برای شیعیان و دوستان آقا هدیه خواسته است. آقا فرموده اند: سوره بقره را از قرآنی كه می خوانید ورق بزنید، در یكی از اوراق آن تار مویی از اندام و یا مژه ای از چشمان من می یابید، آن هدیه محبان من خواهد بود.

برای آزمایشِ خواب، فوراً قرآنی را آوردند، مقداری ورق زدند، مویی مشكی از مژه، در یكی از اوراق قرآن دیده شد، فریاد صلوات بلند شد، خواستند آن را با دست بردارند، در این میان گفته شد: بی وضو نمی شود، یك برگ چسب نواری آوردند و آن را با چسب برداشتند. نزد یك یك افراد آوردند كه از روی چسب آن را ببوسد.

من كه این مطلب را از اصل دروغ و خرافه می دانستم، جوّ مجلس را بررسی كردم، دیدم مخالفت نتیجه معكوس دارد، ناچار ساكت شدم.

فقط به بعضی از افراد كه با آنان سابقه داشتم گفتم: این یك جریان خرافی است باور نكنید، زیرا هر كتابی كه مورد استفاده باشد، در ضمن ده یا بیست ورق آن تار مویی دیده می شود، چون هنگام استفاده در مدت طولانی خواه ناخواه تار مویی از بدن جدا شده در میان اوراق جا می گیرد، و اساساً خواب هم حجیّت ندارد. از سوی دیگر، اندام یك نفر چه قدر مو دارد كه در میلیونها قرآن پخش شود؟

در هر حال، از این روح خرافه پذیری نتیجه گرفتم كه اگر ساكت بنشینم، طولی نمی كشد كه جریان باب و بها دوباره تكرار می گردد، لذا بر آن شدم كه پیرامون چند موضوع وارد بحث شوم: